یادداشت های یک برنامه نویس
دوستدار فرهنگ و هنر کهن ایرانی

نام های زنان و دختران در شاهنامه فردوسی

 

آزرمیدخت / آزرم / آزرمی
به معنی دختر پیر نشدنی، شاهنشاه زن ایرانی و سی و دومین شاهنشاه ساسانی، دختر خسروپرویز
یکی دخت دیگر بُد آزرم نام
ز تاج بزرگان رسیده به کام
بیامد به تخت کیان برنشست
گرفت این جهان جهان را به دست
 
آرزو
همسر سلم (سلم: یکی از سه پسر فریدون پادشاه پیشدادی ایران)
بنام پری‌چهـرگان روز و شب
کنون بر گشایم به شادی دولب
زن سلم را کرد نام آرزوی
زن تور را ماه آزاده خوی
 
آزاده
همسر تور (تور: یکی از سه پسر فریدون پادشاه پیشدادی ایران)
همچنین نام کنیزی چنگ نواز که پیوسته با بهرام گور در شکار بود.
زن سلم را کرد نام آرزوی
زن تور را ماه آزاده خوی
 
ارنواز
یکی از دو دختر جمشید است که در ابتدا به همسری ضحاک درآمد و پس از پیروزی فریدون بر ضحاک، همسر فریدون شد.
که جمشید را هر دو دختر بُدند
سر بانوان را چو افسر بدند
ز پوشیده رویان یکی شهرناز
دگر پاک‌دامن به نام ارنواز
 
به‌آفرید
دختر گشتاسپ، وی به همراه خواهرش، همای، به دست خیونان اسیر می‌شود و سرانجام برادرش اسفندیار ایشان را می‌رهاند.
دگر دختر شاه به‌آفرید
که باد هوا هرگز او را ندید
 
پوراندخت / پوران
شاهنشاه ایران در زمان ساسانی بود که بر بیش از 10 کشور آسیایی پادشاهی میکرد.
بران تخت شاهیش بنشاندند
بزرگان برو گوهر افشاندند
چنین گفت پس دخت پوران که من
نخواهم پراگندن انجمن
کسی راکه درویش باشد ز گنج
 توانگر کنم تا نماند به رنج
 
تَهمینه
دختر شاه سمنگان، همسر رستم و مادر سهراب است.
چنین داد پاسخ که تهمینه ام
تو گویی که از غم به دو نیمه‌ام
یکی دخت شاه سمنگان منم
ز پشت هژبر و پلنگان منم
 
جریره
پیران (سپهدار توران) خوشحال از اینکه سیاوش پادشاه آینده ایران و توران، داماد او خواهد شد به همسرش گلشهر گفت هر چه زودتر دخترش جریره را آماده عروسی با سیاوش کند.
گفت کار جریره بساز
به فرّ سیاووش خسرو به ناز
چگونه نباشیم امروز شاد
که داماد باشد نبیره قباد
 
رودابه
دختر سیندخت و مهراب، همچنین همسر زال و مادر رستم است.
چو بشنید رودابه آن گفت‌گوی
بر افروخت و گلنارگون کرد روی
دلش گشت پر آتش از مهر زال
ازو دور شد خورد و آرام و هال
 
سودابه
دختر شاه هاماوران، همسر سیاوش.
سیاوش چو از پیش پرده برفت
فرود آمد از تخت سودابه تفت
بیامد خرامان و بردش نماز
به بر در گرفتش زمانی دراز
 
سهی
همسر ایرج (ایرج: یکی از سه پسر فریدون پادشاه پیشدادی ایران)
زن ایــرج نیک‌پــی را ســهــی
کجا بُد به خوبی سهیلش رهی
 
سیندُخت
همسر مهراب (فرمانروای کابل)، مادر رودابه و مادر بزرگ رستم است.
بپرسید سیندخت مهراب را
ز خـوشاب بـگشاد عناب را
 
شهرناز / شهرنواز / شه‌نواز
یکی از دو دختر جمشید است که در ابتدا به همسری ضحاک درآمد و پس از پیروزی فریدون بر ضحاک، همسر فریدون شد.
ز پوشیده رویان یکی شهرناز
دگر پاک دامن به نام ارنواز
به ایوان ضحاک بردندشان
بر آن اژدها فش سپردندشان
 
شیرین
همسر خسروپرویز
ورا در زمین دوست شیرین بدی
برو بر چو روشن جهان بین بدی
پسندش نبودی جزو در جهان
ز خوبان وز دختران مهان
 
فرانک
همسر آبتین و مادر فریدون
زنی بود آرایش روزگار
درختی کزو فرّ شاهی به بار
فرانک بدش نام و فرخنده بود
به مهر فریدون دل آکنده بود
 
فرنگیس
دختر افراسیاب، همسر سیاوش و مادر کیخسرو.
بیامد فرنگیس چون ماه نو
به نزدیک آن تاجور شاه نو
 
کتایـون / ناهید
همسر گشتاسب شاه و مادر اسفندیار (نام دیگرش را ناهید گفته‌اند.)
پس از دختر نامور قیصرا
که ناهید بُد نام آن دخترا
کتایونش خواندی گرانمایه شاه
دو فرزندش آمد چو تابنده ماه
 
گَردآفرید / گُردآفرین
پهلوان زن ایرانی و دختر گژدهم.
زنی بود بر سان گردی سوار
همیشه به جنگ اندرون نامدار
کجا نام او بود گردآفرید
زمانه ز مادر، چنین نآورید
 
گردیه
زنی جنگاور از خاندان مهران و خواهر خردمند بهرام چوبین بود.
سوی گردیه نامه‌ای بد جدا
که ای پاکدامن زن پارسا
 
گُل‌شَهر (گلشهر)
همسر پیران (سپهدار توران) و مادر جریره (همسر سیاوش) است.
چو پیران ز پیش سیاوش برفت
به نزدیک گلشهر تازید تفت
 
منیژه
دختر افراسیاب که بیژن سردار معروف ایرانی دلباخته او گردید.
منیژه کجا دخت افراسیاب
درفشان کند باغ چون آفتاب
پیام منیژه به بیژن بگفت
همه روی بیژن چو گل بر شکفت
 
همـــا (همای)
دختر گشتاسپ خواهر پشوتن و اسفندیار و شیدسپ و فرشیدورد و به آفرید بود.
همی گوید آنکس کجا کین اوی
بخواهد نهد پیش دشمنش روی
مر او را دهم دخترم را همای
 وُ کرد ایزدش را برین بر گوای
دیدگاه ها: ارسال دیدگاه